امشب افتتاحیه ی تئاتر شاگردم الهه بود( الان دانشجوست) نمیدونم چطور وارد کار تئاتر شد و چطور شد تهیه کننده ی تئاتر؟! دعوتم کرد برای دیدن تئاترشان ولی نه دعوت افتخاری. دعوت به خرید بلیط از تیوال. چون معتقدم از هنرمندان مخصوصا تئاتری ها باید حمایت کرد پیشقدم شدم و بلیط تهیه کردم و به دیدن تئاتر رفتم‌ در خیابان وصال‌. تمام ذهنیتی که از موقعیت و جایگاه خودم داشتم به کل در این دو ساعت حضورم در تماشاخانه فرو ریخت. نه اینکه آدم مغروری باشم ولی حس کردم الهه کمی در حقم‌ نامهربانی کرد. نیم ساعت تمام تنها منتظر شروع اجرا بودم و الهه با تئاتری ها جلوی در تماشاخانه ایستاده بود و حرف میزد. بعد از نمایش هم دسته گلش را دادم و سریع سالن را ترک کردم.‌ 

اینها را بیخیال.

 خیابان وصال و کافه ای دنج و حضرت یار و پرتاب به گذشته ای که همش در ذهنم در حال چرخیدن است.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها