امروز ذکر خیرت بود‌. توی دفتر و پیش جمعی از همکارام. حرف عشق که میاد وسط محاله ازت یاد نکنم. همیشه از اول اولش میگم. از همان دوشنبه های دوست داشتنی دانشجویی. از نوای مسحور کننده ی سازت. از شیفتگیم. دلدادگیم. از دوران هیاهوی خواستنها. از حسرت ها و ای کاش ها و روزهای فراق. راستی امروز نوای سازت را هم شنیدیم با همکارانم در دفتر مدرسه. چقدر دلم پر کشید و بودنت را خواست. فکر نمیکنی بیرحم شده ای؟!

+ پاییزان
+ عنوان از سلمان ساوجی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها