سر کلاس ۱۲ تجربی بودم و مشغول درس دادن که معاون وارد کلاس شد و از من اجازه خواست چند دقیقه زمان کلاس را به او اختصاص دهم تا با دیدن ناخن بچه ها نمره ی انضباط بچه ها را بدهد! دانش آموزان غافلگیر شدند و هیچ راه فراری نداشتند. برخی علاوه بر ناخن بلند داشتن، لاک جیغ هم زده بودند‌.

معاون ردیف کنار دیوار را چک کرد. در این بین زهرا از دانش آموزان خوب کلاس برای اینکه معاون گیر به ناخنهای بلندش ندهد با ایما و اشاره از من اجازه خواست تا از کلاس خارج شود. صلاح ندیدم و سرم را آرام به نشانه ی نه بالا بردم. زهرا سریع از ردیف وسط خود را به ردیف کنار دیوار رساند و در نیمکت اول کنار دوستش نشست و گرم مطالعه شد دل در دلم نبود. اگر معاون میفهمید قطعا برای من بد میشد. من هم مانند زهرا عمل کردم و خودکار به دست سرم را با کتاب ریاضی ام گرم کردم که وانمود کنم متوجه ی تغییرمکان زهرا نشده ام

خوشبختانه بخیر گذشت و زهرا بسیار تشکر کرد و قول داد دعایم کند

+ امان از دانش آموزان امروزی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها