تمام شد دوستی ده سال امان!
 ماه رمضان آن سالها در خصوص ربنای استاد شجریان که به تازگی پخشش از صدا و سیما ممنوع شده بود پستی منتشر کردم. آمد و کامنت گذاشت. از استاد تا میتوانست انتقاد کرد. دعوایمان شد. بدجور به هم تاختیم. در همان کامنتدونی بلاگفا. نظرات موافق و مخالف بسیار بود.‌ تا مدتها ذهنم بابت حرفهایی که زده بود متشنج بود. تحلیلگر ی بود و سر جریانات مختلف دو قطب مخالف بودیم و هیچوقت همسو نشدیم. تصمیم گرفتیم اصلا بحث ی با هم نداشته باشیم. دوست شدیم. از همه چیز حرف میزدیم الا ت.‌ مشاور و راهنمای خوبی برایم بود. وقتهای بسیاری که حالم خوب نبود درد دل کردن با او آرامم میکرد. عادت کرده بودیم به هم و هر روز از حال هم خبر داشتیم. با هم صادق بودیم. هیچ دروغی نگفتم و هیچ دروغی نشنیدم. همه چیز خوب بود تا اینکه داستانی را تعریف کرد. باور کردم.‌ بعد از چند روز گفت دروغ گفتم تا واکنش تو را ببینم. بابت همین یک جمله چند روز توضیح داد تا نیتش را که برایم همچنان سوال است مشخص شود. این بار دیگر باور نمیکردم و در اوج محبت و دوست داشتنم با او خداحافظی کردم. گاهی اوقات گرفتن برخی تصمیمها در زندگی سخت است ولی چاره ی دیگری نیست.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها