همکارم تارش را از کرج و کارگاهی که استاد عیسی معرفی کرده بود خرید و این هفته ی دومی است که با هم کلاس نادری رفتیم. پروین، دبیر ادبیات مدرسه امان است و سن و سالی دارد. از وقتی یکی از اجراهایم را در گروه دبیرستان شنیده بود علاقمند شده بود و پیگیر تا اینکه بالاخره موفق به شروع یادگیری تار شد.‌ ابتدا استاد عیسی ساز پروین را کوک کرد و کمی با سازش نواخت و گفت برای شروع ساز خوبی است و تایید استاد لبخندی بر لبان پروین نشاند. استاد عیسی شروع به آموزش مبانی موسیقی کرد. از نام‌ نتها و جایگاهشان روی خطوط حامل گرفته تا سکوتها و کششهای نتها. سپس نحوه ی ساز را گرفتن شیوه ی مضراب گرفتن و مضراب زدن را توضیح داد. پروین هم با دقت کامل و از بالای عینک مطالعه اش استاد را نگاه میکرد و سر تکان میداد. چقدر شنیدن چندباره ی مبانی از زبان استاد عیسی برایم دلنشین است و هر بار چیز جدیدی یاد میگیرم. استاد عیسی هم با عشق و حوصله توضیح می دهد و من غرق گفته هایش به دو سال گذشته سر میزنم که برای من نیز اینچنین همه ی اینها را توضیح داده بود. درس اولین جلسه ی پروین مضراب زدن است. آن هم تمرین جلوی آیینه قدی. بحث به ناخنهای پروین هم کشیده شد. پروین به تازگی ناخن کاشته بود و استاد عیسی با لبخند و با ملایمت گفت چرا قبلش با ما هماهنگ نکردی باید یک به یک ناخنها را بچینی.
نوبت من شد. پروین اتاق را ترک کرد. من دو هفته ی تمام روی گوشه ی "مجلس افروز " تمرین کرده بودم. جدیدا اتفاقات جوری رخ می دهد که دو هفته یک بار کلاس میروم. آلودگی هوا. تشییع سردار. یخ بندان روز پس از برف همه موجب شده است من استاد عیسی را دیر به دیر ببینم. سه صفحه ی کامل نت مجلس افروز را حفظ کرده بودم و مسلط به اجرای قطعه بودم. مجلس افروز  از آن دست گوشه هایی است که ریتمیک آغاز می شود طوریکه میشود هنگام اجرا (بر خلاف گوشه های دیگر) پا زد. البته فقط صفحه اولش را.‌ همین حالت ریتمیکش مرا عاشق این گوشه کرد. در اصطلاحات ردیف، تحریری وجود دارد به نام " حرامزاده" که اولین بار استاد برومند آن را به این نام به کار برده است ولی استاد داریوش طلایی در کتاب تحلیل ردیف نام " ساربانگ" را برایش برگزیده است‌. از معروفترین تحریرهای ردیف است که به دلیل تکرار بسیارش در ردیف به این نام مشهور است. حدود شش هفت خط نت است که تمام تکنیکها در آن دیده میشود‌. دولاچنگهایی که اشاره به قبل و کنده کاری در ان اهمیت ویژه ای دارد و نوای حزینی هم دارد.
درس را زدم. خوب هم زدم.‌ استاد راضی بود و گوشه ی خسروانی را درس داد. درس نسبتا سبکی است و مطمئنم از عهده اش برمیایم.‌ صفحه ی اول چهارمضراب دلکش را هم درس داد ولی بعید میدانم به دوشنبه برسانمش.
در اجرای قطعات ردیف به قدری گسترش تحریر و دولاچنگ داریم که انگشتان دست چپم خسته میشوند و بعضی اوقات جا می مانند ولی من ردیف را بسیار دوست دارم و از شنیدنش بینهایت لذت میبرم.

جلسه ی گذشته که با پروین کلاس نادری آمدیم، سه درس را تحویل استاد دادم. آواز، مقدمه ی داد و داد. بی ایراد زدم ولی نیاز به تمرین بیشتر و تسلط بیشتر دارد‌. پروین به استاد گفت به ظاهر خیلی سخته و من نمیتونم اینجوری بزنم. استاد عیسی گفت معلومه که نمیتونید اینجور بزنید الان. ایشون چندین سال کار کرده اند و حرفه ای اند. تار ساز سختیه و زمان می بره راه بیفتین. به قدری آن لحظه این کلام استاد به من چسبید که حرف نداشت. 

+ این هفته هم پیرمرد کوچه ی نادری نبود



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها