از وقتی با صبا ظهیرالدوله رفتم و بر مزار فروغ حاضر شدم علاقه ی خاصی به دانستن زندگی این شاعر پیدا کردم. از فروغ هیچ نمیدانم‌. مهسا این کتاب را در مورد زندگی فروغ در پیجش معرفی کرده بود. از دوستانم مهسا و صبا این کتاب را خوانده اند و من به تازگی شروع به خواندنش کرده ام و هر فصل که تمام میشود مدام از خودم می پرسم یعنی واقعیت دارد؟ آن خانه ی ته شهر و آن اتفاق ! آن رفتار سرهنگ با فروغ و آن عروسی هول هولکی. هنوز در اهواز هستیم و فروغ به پرویز پیشنهاد داده که برای کمک خرج خانه خیاطی کند!


مهسا!

صبا!

کمک.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها