یک ماهی است که گوشی امیرعباس را به خاطر شروع مدارس از او گرفته ام. به گمانم کار خوبی کردم ولی وقتی دیروز گوشی را برای مدت کوتاهی در اختیارش گذاشتم متوجه شدم درک چه حس های زیبایی را از او دریغ کرده ام‌. خنده های بلندش با دیدن یک‌ کلیپ خنده دار و نشان دادن آن به من و پدرش و این بار بلندتر خندیدنش. گوش دادن به موسیقی های توی گوشی اش که از من هم آنها را بیشتر دوست دارد و همراه شدن با خواننده ی مورد علاقه اش حامد همایون و حرکات موزونش. چینش تیم فوتبالش. طراحی ماشینهای مسابقه اش و گشت زدن در صفحه ی دیجی کالا و دیدن مدلهای ps4 و کشیدن نقشه برای خریدشان. دویدن و پریدن هایش. چشم‌گفتنهایش. کمک کردنهاش و مهم تر از همه انجام‌ به موقع تکالیفش.

چقدر اعتراف به اشتباه سخت است!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها